بهشت كوير ،خبر را دريابيد

ياد داشتهايي از طبيعت زيباي دهستان خبر

"DeleAria Group www.delearia.com"

 

30

-به ياد داشته باشيد من تضمين نميکنم که کاري که ميگويم شما را هميشه به مقصد صحيحي هدايت مي کند. خيلي از اوقات شما را به مقصد اشتباه نيز ميبرد زيرا براي رسيدن به در درست ممکن است در ابتدا درهاي غلط زيادي زده شود. اگر تصادفا در درست را پيدا کنيد قادر نخواهيد بود که درست بودن آنرا تشخيص بدهيد. بنابراين به ياد داشته باشيد در محاسبه نهايي هيچ تلاشي بيهوده نيست تمام تلاشها به اوج يافتن نهايي رشد کمک ميکند.

 

  31

 

مرتکب هر تعداد اشتباهي که ممکن است بشويد فقط يک چيز را به ياد داشته باشيد:يک اشتباه را دوبار مرتکب نشويد و رشد خواهيد کرد. اين جزئي از آزادي شماست که بيراهه برويد اين جزيي از شأن شماست که حتي در مقابل خدا قرار بگيريد. در غير اين صورت ميليونها انسان در دنيا بدون اراده و شهامت هستند. اين طريقي است که بتوانيد جرأت و شهامت پيدا کنيد.

  32

 

دين وقتي به تو بي باكي ميبخشد، بگذار معيار اين باشد. اگر دين به تو هراس بخشيد، واقعا دين نيست

  33

 

بايد آرامش به رقص در آيد و سكوت به آواز. و تا دروني ترين درك تو به خنده بدل نشده، هنوز چيزي كم است. هنوز كاري است كه بايد انجام گيرد

  34

 

عشقت را در مراقبه ات و مراقبه ات را در عشقت جاري ساز. اين همان چيزي است كه من تعليم ميدهم. اين همان چيزي است كه زندگي پويا ميخوانمش و زندگي مذهبي زندگيي پوياست. ژرف زندگي كن، از ته دل زندگي كن، يكپارچه با تمام وجود، به طوري كه وقتي مرگ در زد آماده باشي، آماده همچون يك ميوه رسيده براي فرو افتادن از درخت. مرگ بايد چنين باشد. اين آمادگي بايد با زندگي كردن با وجد و سرور و شيطنت فراهم آيد...

  35

 

همه لحظه ها زيبا هستند. فقط تو بايد پذيرا باشي و تسليم...يك شاهد... همه لحظه ها نعمتند، فقط تو بايد قادر به ديدن باشي. همه لحظه ها ميمون و مباركند. اگر تو با حق شناسي عميق بپذيري، هرگز هيچ چيزي عيب نخواهد كرد...

  36

 

هرگز زندگيت را قرباني هيچ چيز نكن! همه چيز را قرباني زندگي كن! زندگي نهايت هدف است.بزرگتر از هر كشوري، بزرگتر از هر كيشي، بزرگتر از هر بتي، بزرگتر از هر آرماني

  37

 

كل بازي هستي چنان زيباست كه تنها خنده ميتواند پاسخ آن باشد. تنها خنده ميتواند عبادت و شكر واقعي باشد.

  38

 

من ذهني را كمال يافته ميخوانم كه ظرفيت حيرت كردن را حفظ كرده باشد. ذهني بالغ است كه مدام به شگفتي درآيد. از ديگران از خودش از هر چيزي.

زندگي حيرتي هميشه گيست

  39

 

انسان ميتواند احساس عشق کند و همچنان به راه خودش ادامه بدهد ميتوان عاشق صخره بود عاشق درختان عاشق اسمان عاشق ستارگان انسان ميتواند عاشق دوستان همسر و بچه ها پدر و مادر خود باشد يک نفر ميتواند به ميليونها راه مختلف عاشق باشد

انسان ميتواند عاشق يک رهگذر غريبه در جاده شود ميتواند فقط احساس عشقي درباره او داشته باشد و همچنان به راهش ادامه دهد حتي نيازي به صحبت کردن با وي نداشته باشد نيازي به ارتباط برقرار کردن با او نباشد انسان ميتواند احساس عشق کند و همچنان به راه خودش ادامه بدهد.

  40

 

عشق را درون خويش تجربه كن اگر دلي سرشار از عشق داشته باشي دير يا زود مخاطب خويش را پيدا ميكني عشق تو كسي را كه همواره جويايش بودي پيدا ميكند - راه عشق راهي پر مخاطره است تنها كساني كه شجاعت عشق ورزيدن را دارند به اين راه گام مي نهند عشق مراقبه تنها نصيب كساني ميشود كه شجاعت بودن را دارند راه عشق و مراقبه هر دو به خدا ميرسند

  41

 

پيام من خيلي ساده است در زندگي کردن حد و مرزي براي خود قائل نباشيد.با تماميت وجود،شور و شوق و عشق و نهايت احساس زندگي کنيد،چرا که غير از زندگي خدايي وجود ندارد

  42

 

زندگی نه بی معناست و نه با معنا . زندگی فقط هست . اما اگر سعی کنی معنایی در آن بیابی طبعاْ آن معنا آنجا نیست . تو خالق بی معنا بودن خود هستی . و به دنبال آن یأس است و پریشانی خاطر ... زندگی صرفاْ هست . از آن لذت ببر !

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

1

انكار هميشه موجب تنش است . بپذير . اگر آسودگي مي خواهي ، پذيرش هميشه راه حل است . هر چه در پيرامون تو رخ مي دهد ؛ بپذير

  2


  تمام گذشته هاي تو را ديگران بر تو تحميل كرده اند ، پس خوب و بد آن مهم نيست . نكته مهم آن است كه به ياد داشته باشي كه اين كشف تو نبوده ، تمام آن عاريه اي بوده است ؛ دست دوم و سوم است ... بايد از شر آن تمام و كمال خلاص شوي

  3

  شادي امري روحي است ؛ سرچشمه آن جسم تو نيست . فرد مي تواند حتي در بيماري شاد باشد ، او مي تواند حتي بهنگام مرگ شاد باشد . شادي دروني است . درد و لذت هر دو ريشه در جسم دارند ولي شادي وابسته به وجود است

  4

  اگر نتواني تنها باشي پيوند تو دروغين است . اين تنها نيرنگي است تا ازتنهايي فرار كني ، همين و بس .... در جامعه اي غير آزاد مي تواني آزاد باشي . در جهاني سياه بخت ، سعادتمند باشي ، مانعي از سوي ديگران نمي تواند وجود داشته باشد ، مي تواني دگرگون شوي

  5

  خداوند يك شخص نيست ، بلكه تنها تجربه اي است كه تمام هستي را به پديده اي زنده مبدل مي سازد : تنهايي او مطرح نيست . او با زندگي مي تپد ....؛ با زندگي كه داراي ضربان است . لحظه اي كه دريابي دل هستي مي تپد ، خداوند را كشف كرده اي .

  6

  بخاطر داشته باش ، وقتي به تخريب دست مي زني ، خود را نيز تخريب كرده اي . و آنگاه كه مي آفريني ، خود را نيز مي آفريني و ابعاد نويي از وجود خود را كشف مي كني .

  7

  انسان پديده اي غريب است ؛ به فتح هيماليا مي رود ، به كشف اقيانوس آرام دست مي يازد ، به ماه و مريخ سفر مي كند ، تنهايك سرزمين است كه هرگز تلاش نمي كند آنرا كشف كند و آن دنياي دروني وجود خود اوست

  8

  ذهن تنها زماني در لحظه مي ماند كه به تمامي در چيزي نباشي . در هر كار و در هر چيز تام و تمام باش،تا ذهن نتواند حتي براي لحظه اي تو را آزار دهد .

  9


كسي كه داراي روحي شورشي است بايد از هر ايده آلي ، هر قدر كهن ، آگاه باشد . او برمبناي آگاهي و درك خود و نه برمبناي شرايط جامعه پاسخ مي گويد . رستگاري حقيقي همين است

 10

  نخست راه برو ، چم و خم آن را بياموز و ببين كه مقصد آن كجاست  پس از اين شناخت است كه مي تواني دست ديگران بگيري و راهنماي راه شوي

 11

  چرا اين همه احساس نارضايتي مي كني ؟ چرا هميشه به هر دليلي يا بي هيچ دليلي ناراضي هستي ؟ حتي اگر همه چيز بروفق مراد باشد ، باز احساس كمبود مي كني ؛ مي داني گمشده تو چيست ؟ هرگز به وجودت ، گوش فرا نداده اي .

 12


كافيست به نداي دلت گوش كني . او تنها آموزگار توست . در سفر واقعي زندگي ، شهود تو تنها آموزگار توست

 13

  لذت بردن ازكاري كه مي كني ، هدفي كه تمام توان خود را به آن معطوف ميداري ؛ آنچه را كه نمي خواهي از آن ديگري باشد ؛ آنچه را كه مي خواهي همان باشي ؛ نقشي كه كار گردان در اين نمايشنامه به تو داده است و تو حاضر نيستي اين نقش را با رياست جمهوري يا امپراطوري عوض كني ، تو را به خرسندي مي رساند

 14

  انديشيدن به چيزي  يك مساله است ؛ و شدن آن چيزي كه به آن مي انديشيده اي مساله اي ديگر.و همين « شدن » هدف واقعي است

 15

  براي آنانكه مي خواهند زندگي كنند ، نه درباره آن فكر كنند ، عشق بورزند نه درباره آن بينديشند ، باشند ، نه درباره آن فلسفه ببافند ؛ راه ديگري وجود ندارد . عصاره لحظه حاضر را بنوش ، قطره قطره آنرا به كام بكش ، چون اين لحظه مي گذرد و باز گشتي نخواهد بود

 16

  مرگ از زندگي متراكم تر است . زندگي در هفتاد ياهشتاد سال پراكنده است ، مرگ در يك لحظه رخ مي دهد . چنان متراكم است كه اگر درست زندگي كرده باشي ، خواهي توانست راز مرگ را رمز گشايي كني . و راز مرگ چيزي جز يك پوشش نيست

 17

  پير شدن از هر حيواني بر مي‌آيد، ولي رشد كردن امتياز ويژه انسان است. فقط عده‌ معدودي مدعي اين امتياز ويژه هستند

 18

  بلوغ همان معصوميت است، با يك تفاوت: بلوغ همان معصوميت بازيافته است؛ معصوميتي كه از نو فراچنگ آمده

 19

  سالخوردگي چيزي نيست كه تو خودت در آن دخالت داشته باشي، چيزي است كه خود به خود از نظر جسماني اتفاق مي‌افتد. هر بچه‌اي كه به دنيا مي‌آيد با گذشت زمان پير مي‌شود. بلوغ چيزي است كه تو خودت آن را به زندگي مي‌آوري. بلوغ بر‌آمده از آگاهي و دانايي است

  20

  مسأله اساسي عشق اين است كه قبل از هر چيزي بايد بالغ شوي. بعد همسر بالغي پيدا خواهي كرد؛ افراد نابالغ اصلاً تو را به خود جلب نمي‌كنند. داستان به همين سادگي است.

  21

  بايد به دختر و پسر اجازه داد به قدر كافي با هم آشنا و مأنوس شوند. قبل از اين دوره، حتي اگر خودشان خواهان ازدواج باشند، نبايد به آنها چنين اجازه‌اي داد. آن وقت طلاق از روي زمين محو خواهد شد

  22

  ازدواج فرصتي بي‌نظير براي رويش در بستر عشق خواهد بود

  23

  شهامت بي‌ترسي نيست، بلكه چيزي فراتر، حضور كامل ترس به همراه شهامت مواجهه با ترس است

  24

  اگر ما به ترديد برسيم و در پي آن شاهد تغيير باشيم، اين فرايند را بايد جشن گرفت و بخاطرش پايكوبي كرد- مي توانيم به جاي آويزن شدن به امور آشنا و شناخته شده، از موقعيت‌هاي پيش آمد به عنوان فرصت‌هاي ماجراجويي و تعمق بخشيدن به درك ما از خود جهان پيرامون‌مان بهره جوييم

  25

  هسته‌ي تو درست مثل قرص ماه در آسمان روز كه تا شب ظلماني بر آن حادث نگردد. بازتاب آفتاب عالم تاب در آن هويدا نيست و كافي است در زلال شب به تماشاي مهتاب بنشيني و در گوي بلورين وجودت حقيقت را رويت كني.و اين بلوغ است

  26

  عشق چيزي جاودانه است، جزيي از ابديت است. اگر رشد پيدا كني، راه و رسمش را بداني و واقعيات زندگي عاشقانه را بپذيري و درك كني، آنگاه عشق روز به روز رشد مي‌كند و شاخه و برگ بيشتري مي‌يابد. ازدواج فرصتي بي‌نظير براي رويش در بستر عشق خواهد بود

  27

  حجاب ذهن را بينداز و به هستي گوش بسپار . حجاب ذهن را بينداز و به من گوش بسپار من خواهان ارتباط با تو نيستم بلکه خواهان يگانگي با توام ارتباط از ذهن برميخيزد يگانگي از جان

  28

  عشق الهي به گونه اي است كه اگر معبد وجود شما را براي سكونت برگزيند ديگر اجازه نمي دهد بت ها و خدايان گوناگوني كه هم اكنون بسياري از ان ها در معابد وجود دارند و بر اريكه قدرت نشسته اند بر جاي خود باقي بمانند .وقتي نور الهي ظهور ميكند همه چيز را در بر ميگيرد .او يك چيز است و همه چيز .او فرمانرواي مطلق است

  29

  گناه يكي از قديمي ترين ترفندها براي سلطه بر مردم است. آنها در تو احساس گناه ايجاد ميكنند. آنها ايده هايي بس احمقانه به خوردت ميدهند كه قادر به محقق ساختن آنها نيستي. سپس گناه به وجود ميآيد و همين كه به وجود آمد، تو به دام افتاده ايي ... گناه راه كاسبي است.

 

 

 

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: یک شنبه 6 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , khabrman.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com